در نشست عشق و تنهایی در نگاه مولانا چه گذشت؟

چکیده

نشست "عشق و تنهایی در نگاه مولانا" به همت موسسه سپهر مهر و با همکاری گروه زبان و ادبیات فارسی خانه اندیشمندان علوم انسانی، روز دوشنبه ۵ آذر ۵ در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. مهرداد رحمانی مدیریت این نشست را برعهده داشت. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.

۱۴۰۳ سه شنبه ۶ آذر
18
در نشست عشق و تنهایی در نگاه مولانا چه گذشت؟

نشست "عشق و تنهایی در نگاه مولانا" روز دوشنبه ۵ آذر در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

به گزارش سایت طلا گلدنیوز، به نقل از روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست "عشق و تنهایی در نگاه مولانا" به همت موسسه سپهر مهر و با همکاری گروه زبان و ادبیات فارسی خانه اندیشمندان علوم انسانی، روز دوشنبه ۵ آذر ۵ در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. مهرداد رحمانی مدیریت این نشست را برعهده داشت. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.

سودابه کریمی، نویسنده و مولاناپژوه، اظهار داشت: از موسسه سپهر مهر و خانه اندیشمندان علوم انسانی تشکر می کنم که چنین نشست هایی را فراهم می سازند. مولانا آن قدر از عشق گفته است که گزاف نیست اگر مجموعه آثار او را عشق نامه بنامیم. عشق نه یکی از مقولات مهم که در حقیقت مهم ترین موضوع مشغله فکری مولانا است. این واژه برای او آن قدر عزیز است که آن را کنار واژه خدا می آورد. او عشق را معراج به بام سلطان می داند. عشق را کیمیاگر می داند به معنی این که هیچ تبدل وجودی نیست که بدون عشق ممکن باشد. وی معتقد است عشق از جنس آتش است و مثل هر آتش دیگری، صیقل دهنده است. هیچ آتشی به اندازه آتش عشق، سوزان نیست. کاری که عشق می کند، زدودن ترس ها و شرم ها است. کار عشق، رهایی بخشی است. به واسطه رهایی که به ما می دهد، ما را آزاد و شاد می کند.

وی افزود: شمس و مولانا چند معنا برای تنهایی قائل هستند. مورد اول، تنهایی فیزیکی مورد نظر است که ما هستیم و دیگری نیست که در عرفان به آن خلوت گزینی می گویند. مولانا و شمس به پرهیز از این نوع تنهایی توصیه می کنند. مورد دوم، تنهایی به معنای بی کسی است. کسی که خودش را بی کس احساس می کند، کسی است که می گوید هیچ کس من را برای خودم دوست ندارد. مورد دیگر، تنهایی به معنای بی اویی است. در بی اویی دیگر منتظر کسی نیستیم که کسی ما را دوست داشته باشد. در بی اویی دل تنگی ما را رها نمی کند و همچنان چشم انتظار یک آشنا هستیم. میوه بی کسی رنج است ولی ریشه و میوه بی اویی، عشق است. بی اویی به مانند عشق، تلخ و شیرین است، اندوه دارد و لی شادی هم دارد.درمان بی اویی دیدار است. مورد آخر معنای تنهایی را هم به زیبایی می توان در اشعار شمس مشاهده کرد.

خانه اندیشمندان علوم انسانی