بانک های مرکزی در یک رقابت پنهان، دلار را دور می زنند
در حالی که تنشهای ژئوپلیتیک و بیثباتی اقتصادی جهان را فرا گرفته، بانکهای مرکزی در سراسر دنیا به طور بیسابقهای در حال انباشت طلا هستند. این هجوم خرید که از پسلرزههای بحران 2008 شروع شد و با جنگ اوکراین به اوج رسید، پیامی واضح را مخابره میکند: اعتماد به دلار به عنوان ذخیره امن جهانی در حال فرسایش است.

به گزارش سایت اخبار طلا و جواهر گلدنیوز؛ در حالی که تنشهای ژئوپلیتیک و بیثباتی اقتصادی جهان را فرا گرفته، بانکهای مرکزی در سراسر دنیا به طور بیسابقهای در حال انباشت طلا هستند. این هجوم خرید که از پسلرزههای بحران 2008 شروع شد و با جنگ اوکراین به اوج رسید، پیامی واضح را مخابره میکند: اعتماد به دلار به عنوان ذخیره امن جهانی در حال فرسایش است.در این میان، چین با افزایش نجومی ذخایر خود، رهبری این حرکت تاریخی را بر عهده گرفته و نقشه اقتصاد جهانی را برای شکلگیری یک نظم نوین ترسیم میکند.
موج تاریخی خرید طلا، علائم هشدار در سبد ذخایر
رفتار بانکهای مرکزی در سالهای اخیر، یک تغییر پارادایم جدی در مدیریت ذخایر بینالمللی است. دادهها نشان میدهد که روند انباشت طلا پس از سال 2008 معکوس شده و شتاب گرفته است. این دوره شاهد بزرگترین خریدهای خالص طلا توسط بانکهای مرکزی در تاریخ مدرن هستیم.
الف. شتابگیری بیسابقه پس از 2008
بحران مالی جهانی در سال 2008 به عنوان یک نقطه عطف عمل کرد. پیش از آن، بانکهای مرکزی به طور کلی داراییهای خود را به سمت اوراق قرضه دولتی، به ویژه اوراق خزانهداری آمریکا، هدایت میکردند. با این حال، ناکارآمدی سیستم مالی مبتنی بر بدهیهای فاقد پشتوانه فیزیکی، باعث شد که طلا مجدداً به عنوان یک دارایی استراتژیک مورد توجه قرار گیرد.
شورای جهانی طلا (WGC) گزارشهای متعددی منتشر کرده است که نشان میدهد تقاضای رسمی بانکهای مرکزی در سالهای اخیر رکوردشکنی کرده است. به عنوان مثال، در سال 2022، بانکهای مرکزی حدود 1096 تن طلا خریداری کردند که بالاترین رقم سالانه از زمان ثبت رکوردها بود. این روند حتی با وجود افزایش شدید نرخ بهره در سال 2023 نیز ادامه یافت، که نشاندهنده انگیزههایی فراتر از بازدهی کوتاهمدت است.
ب. الگوی صعودی انفجاری ذخایر طلای چین
چین به طور مداوم در صدر لیست خریداران قرار داشته است. این خریدها صرفاً برای متنوعسازی نیست، بلکه بخشی از یک استراتژی بلندمدت برای تقویت موقعیت بینالمللی یوان و کاهش ریسکهای ژئوپلیتیک مرتبط با دلار است.
تحلیل حجم خرید:
در حالی که چین اعلام رسمی خریدهای ماهانه خود را به تعویق میاندازد، گزارشهای غیررسمی و تحلیلهای ترازنامه بانک خلق چین (PBOC) نشان میدهد که این کشور به طور پیوسته ذخایر خود را افزایش داده است. این افزایشها اغلب با قیمتهای نسبتاً پایینتر انجام میشود تا نوسانات بازار را به حداقل برساند. این حرکت، یک استراتژی پنهان (Stealth Accumulation) است که هدف آن جلوگیری از واکنش سریع بازار و افزایش ناگهانی قیمت طلا است.
ج. تغییر پارادایم: از ابزار مالی به پشتوانه ژئوپلیتیک
انباشت طلا دیگر یک اقدام صرفاً مالی نیست که صرفاً برای مدیریت نرخ ارز یا تورم انجام شود؛ بلکه تبدیل به یک ابزار ژئوپلیتیک شده است. در دنیایی که تسلیحات مالی (مانند تحریمها و مسدودسازی داراییها) به سلاحهای اصلی تبدیل شدهاند، طلا به عنوان دارایی غیرقابل مصادره و بدون وابستگی به یک سیستم پرداخت واحد (مانند سوییفت)، تنها پشتوانه واقعی برای استقلال اقتصادی محسوب میشود.
چهار محرک اصلی که بانکهای مرکزی به طلا پناه بردهاند
تصمیم برای سرمایهگذاری سنگین در طلا تحت تأثیر ترکیبی از عوامل اقتصادی، سیاسی و راهبردی است که همگی بر ریسکهای مرتبط با وابستگی بیش از حد به دلار آمریکا اشاره دارند.
1. درس تلخ بحران 2008 و فرسایش اعتماد
بحران مالی 2008 نشان داد که سیستم بانکداری جهانی، که مبتنی بر بدهی و نرخهای بهره نزدیک به صفر است، آسیبپذیریهای ساختاری دارد. بانکهای مرکزی پس از آن بحران، متوجه شدند که ذخایر عظیمی که در داراییهای با پشتوانه اعتباری (مانند اوراق خزانهداری آمریکا) نگهداری میکنند، در صورت وقوع یک فروپاشی اعتباری، ارزش ذاتی خود را از دست میدهند.
طلا، به عنوان یک دارایی با پشتوانه فیزیکی و بدون ریسک اعتباری، مجدداً به عنوان پناهگاه نهایی سرمایه مطرح شد.
2. جنگ اوکراین و ریسک تحریم: زنگ خطر برای ذخایر ارزی
رویداد کلیدی که این روند را تسریع کرد، مسدود شدن بخش بزرگی از ذخایر ارزی خارجی روسیه توسط کشورهای غربی پس از حمله به اوکراین بود. این اقدام پیامی قطعی به جهان ارسال کرد: ذخایر دلاری و داراییهای نگهداری شده در حوزه نفوذ غرب، میتوانند در صورت اختلاف ژئوپلیتیک، به سادگی مسدود شوند.
این وضعیت، یک «آزمایش استرس» واقعی بر روی مفهوم «امنترین دارایی» بود. بانکهایی که به دنبال استقلال ژئوپلیتیکی هستند، دریافتند که طلا، که تحت کنترل هیچ دولت واحدی نیست، امنترین مکان برای حفظ قدرت خرید ملی در شرایط بحرانی است.
3. تورم و جذابیت کمتر دلار در بلندمدت
اگرچه فدرال رزرو در سالهای اخیر نرخ بهره را افزایش داده تا تورم را مهار کند، چشمانداز بلندمدت تورمی همچنان سایهای بر دلار انداخته است. طلا همواره به عنوان یک پوشش طبیعی در برابر کاهش قدرت خرید پول فیات (Fiat Currency) عمل کرده است.
آمار خرید: شورای جهانی طلا تأیید میکند که خریدهای خالص سالانه بانکهای مرکزی در سه سال اخیر به طور میانگین از 1000 تن فراتر رفته است. این سطح از خرید نشان میدهد که بانکها برای مقابله با کاهش ارزش پول ملی خود در اثر سیاستهای انبساطی، به دنبال داراییهایی با عرضه محدود هستند.
4. حذف تدریجی دلار (دیدلاریزاسیون) به عنوان هدف راهبردی
مهمترین محرک، انگیزههای سیاسی-راهبردی برای کاهش وابستگی به ارز مسلط جهان است. کشورهایی که احساس میکنند سیاستهای پولی آمریکا مستقیماً بر اقتصاد آنها تأثیر میگذارد (اثر نرخ بهره فدرال رزرو بر بازارهای نوظهور)، فعالانه به دنبال ساختن یک سیستم موازی هستند.
این حرکت شامل دو بخش است:
الف. افزایش خرید طلا به عنوان دارایی ذخیره جایگزین. ب. کاهش سهم دلار آمریکا در سبدهای ذخایر ارزی رسمی از طریق عدم سرمایهگذاری مجدد در اوراق خزانهداری آمریکا.
کانون توجه - چین و فضای رشد ذخایر طلایی
چین نه تنها بزرگترین خریدار طلا است، بلکه رهبری استراتژیک این موج تغییر را بر عهده دارد. تحلیل ذخایر چین نشان میدهد که پتانسیل رشد در این بخش بسیار بالاست.
الف. موقعیت فعلی ذخایر چین
تا اواسط سال 2024، ذخایر رسمی طلای چین به حدود 2,235 تن رسیده است. با این حال، مقایسه این رقم با کل ذخایر ارزی خارجی چین، تصویر کاملی از استراتژی آنها ارائه میدهد.
کل ذخایر ارزی خارجی چین در حال حاضر در حدود 4000 میلیارد دلار آمریکا تخمین زده میشود. اگر نسبت طلا به کل ذخایر ارزی را محاسبه کنیم، این نسبت تنها حدود 4.9٪ است.
این نسبت 4.9٪ در مقایسه با میانگین تاریخی بانکهای مرکزی توسعه یافته که اغلب بین 10 تا 20 درصد قرار دارد، بسیار پایین است. این امر به وضوح نشان میدهد که چین ظرفیت خرید قابل توجهی دارد تا طلا را به یک دارایی مهمتر در ساختار ذخایر خود تبدیل کند، بدون اینکه نیاز باشد به سرعت سطح دلار خود را کاهش دهد.
ب. زیرساختهای حمایتکننده: بورس طلای شانگهای (SGE)
چین در تلاش است تا نه تنها مصرفکننده طلا باشد، بلکه مرکزیت بازار فیزیکی طلا را نیز به دست آورد. بورس طلای شانگهای (Shanghai Gold Exchange - SGE) به یک مرکز مهم برای تسویه معاملات و ذخیرهسازی طلا تبدیل شده است. این بورس به طور فزایندهای به محلی برای بانکهای مرکزی دوست تبدیل شده است تا بتوانند ذخایر فیزیکی خود را بدون نیاز به عبور از سیستمهای غرب محور مانند لندن یا نیویورک، ذخیره و معامله کنند. این امر به تسریع روند دیدلاریزاسیون در حوزه تجارت کالا کمک میکند.
ج. نقش بریکس و ائتلافهای جدید
چین به همراه سایر اعضای بریکس (مانند هند، برزیل و اخیراً کشورهای خاورمیانه)، به دنبال ایجاد مکانیسمهای تسویه حسابهای تجاری مبتنی بر طلا یا ارزهای ملی هستند. طلا در این ساختار جدید، به عنوان یک "سپر مشترک" و یک واحد حساب قابل اتکا برای تجارت بین این بلوک عمل میکند.
پیامدهای راهبردی برای نظم نوین جهانی
افزایش تقاضا برای طلا توسط دولتها صرفاً یک تغییر در سبد داراییها نیست؛ بلکه یک جابجایی ساختاری در قدرت مالی بینالمللی را تبیین میکند.
1. فشار بر هژمونی دلار آمریکا
برای دههها، دلار آمریکا به دلیل نقش خود به عنوان ارز ذخیره جهانی و ارز اصلی معاملات نفتی (پترودلار)، از یک امتیاز انحصاری به نام "Exorbitant Privilege" (امتیاز بیش از حد) برخوردار بوده است. با این حال، زمانی که بانکهای مرکزی به طور گسترده طلا خریداری میکنند، به طور ضمنی نشان میدهند که این امتیاز در حال زوال است.
پیشبینیهای ترازنامه ذخایر:
گزارشهای تحلیلی نشان میدهند که در یک سناریوی محتمل، سهم طلا در ذخایر جهانی تا سال 2025 به مرز 24٪ خواهد رسید، در حالی که سهم اوراق خزانهداری آمریکا به طور پیوسته کاهش یافته و ممکن است به حدود 23٪ سقوط کند. اگر این نقاط تلاقی محقق شود، طلا رسماً از اوراق قرضه دولتی آمریکا به عنوان دارایی ذخیره اصلی پیشی خواهد گرفت؛ نقطهای که از دهه 1970 به بعد مشاهده نشده است.
2. تضعیف نهادهای غربی و ظهور بلوکهای جایگزین
قدرت دلار آمریکا مستقیماً با نفوذ نهادهایی مانند صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی گره خورده است. تضعیف تدریجی دلار، نقش این نهادها را به عنوان تنظیمکنندگان اصلی جریان سرمایه و تسهیلکنندگان جهانی تضعیف میکند.
در مقابل، ظهور مکانیسمهای جدید تسویه حساب در چارچوب بریکس و سایر ائتلافها، وزن اقتصادی و سیاسی این بلوکها را افزایش میدهد و نظم مالی جهان را به سمت یک مدل چندقطبی سوق میدهد، نه یکجانبهگرایی تحت رهبری دلار.
3. افزایش امنیت مالی در مقابل ابزارهای تحریمی
بانکهایی که ذخایر فیزیکی طلا را افزایش میدهند، در واقع در حال ساختن دیوارهای حفاظتی در برابر "سلاحهای مالی" غرب هستند. طلا، چون نه وابسته به سیستم سوییفت است و نه توسط هیچ کشور قدرتمندی ضمانت میشود، در برابر بلوکه شدن یا تحریم شدن بسیار مقاوم است.
این بدان معناست که کشورهایی که ذخایر خود را به سمت طلا هدایت میکنند، انعطافپذیری بیشتری در اجرای سیاستهای مستقل اقتصادی خود خواهند داشت، زیرا ریسک اعمال فشار از طریق قطع دسترسی به بازارهای مالی دلاری کاهش مییابد.
فرصت و چالش برای ایران در نظم جدید
جمهوری اسلامی ایران به دلیل مواجهه طولانی مدت با تحریمهای بانکی و ارزی، در موقعیت منحصربهفردی برای درک اهمیت این تحولات قرار دارد.
1. فرصتهای ناشی از چرخش جهانی به طلا
الف. تقویت ذخایر فیزیکی:
برای کشوری که منابع ارزی آن تحت فشار دائمی تحریم است، افزایش ذخایر فیزیکی طلا یک ضرورت استراتژیک است. این امر نه تنها پوششی در برابر نوسانات شدید نرخ ریال در برابر ارزهای فیات ایجاد میکند، بلکه یک منبع ذخیره با قابلیت تبدیل بالا در بازارهای جهانی (حتی در صورت محدودیتهای بانکی) فراهم میسازد.
ب. کاهش آسیبپذیری:
تنوعبخشی از دلار به طلا و سایر داراییهای غیردلاری، وابستگی به کانالهای پرداخت غربی را کاهش میدهد. این امر اهرمهای فشار سیاسی را که اغلب از طریق کنترل جریان دلاری اعمال میشوند، تضعیف میکند.
ج. تعامل در ساختارهای شرقی:
فعالیت فعالتر ایران در ساختارهای مالی منطقهای که بر اساس طلا یا ارزهای ملی تجارت میکنند (به ویژه در تعامل با چین و هند)، میتواند به یکپارچهسازی اقتصادی ایران در نظم چندقطبی نوظهور کمک کند و مسیرهای جدیدی برای صادرات و واردات ایجاد نماید.
2. چالشهای پیش رو
الف. نیاز به اصلاح ساختار ذخایر:
ایران باید با توجه به الگوی جهانی، یک استراتژی مشخص برای افزایش وزن طلا در ذخایر خود تدوین کند. عدم واکنش به این چرخش جهانی، میتواند قدرت مانور اقتصادی ایران را در ساختاری که به تدریج طلا محور میشود، تضعیف کند.
ب. مدیریت ریسکهای نوسان قیمت:
افزایش ناگهانی تقاضا برای طلا ممکن است منجر به افزایش ناپایدار قیمت آن شود. استراتژی خرید باید به گونهای باشد که بتواند به طور پیوسته و در شرایط مناسب بازار، ذخایر را افزایش دهد تا از خریدهای پرهزینه در اوج بازار جلوگیری شود.
جهان به سوی لنگر فیزیکی حرکت میکند
روند فعلی خرید تاریخی طلا توسط بانکهای مرکزی، یک شاخص واضح از بیاعتمادی عمیق به ثبات بلندمدت سیستم پولی مبتنی بر ارز فیات تحت هژمونی یک قدرت واحد است. این یک تغییر استراتژیک است که نشان میدهد جهان به سوی یک نظام مالی چندقطبی در حرکت است که در آن طلا دوباره به عنوان یک لنگر اساسی و قابل اعتماد، نه تنها برای حفظ ارزش، بلکه برای تضمین استقلال ژئوپلیتیک عمل میکند. بازیگران اقتصادی و سیاسی باید برای این واقعیت جدید آماده باشند که قدرت در آینده، نه تنها در حجم پول چاپ شده، بلکه در میزان داراییهای فیزیکی و غیرقابل تحریم ذخیره خواهد ش