گفتگو با محسن بخشی از مفاخر صنعت طلاوجواهر کرمانشاه
محسن بخشی ما را با خاطراتش به بازار سحر انگیز زرگرها می برد بازار بزرگی که که از یکطرف به مسجد عماد الدوله و از سوی دیگر سر از شهربانی سابق کرمانشاه در می آورد.
محسن بخشی پیشکسوت بازار طلاوجواهر کرمانشاه ما را به سالهای دور بازار کرمانشاه می برد به نهمین شهر پرجمعیت ایران که بچه هایش از قدیم الایام پای کوه فرخشاد، کنار طاقبُستان و نزدیک آب های زلال سفید کوه بزرگ شده اند. جایی که بی شک یکی از شاهراههای ارتباطی خاور و باختر و کهنترین راه گذر از ایران به میانرودان است. او ما را با خاطراتش به بازار سحر انگیز زرگرها می برد بازار بزرگی که که از یکطرف به مسجد عماد الدوله و از سوی دیگر سر از شهربانی سابق در می آورد.
با استاد محسن بخشی به مرور تاریخ زرگری و هنر دست کرمانشاهی ها پرداختیم و با او ادوار هنر زیبایی که محصول دست بازار زرگرهای کرمانشاه بود را به یاد آوردیم به زمان هایی پرداختیم که با گسترش و افزایش جمعیت و توسعه کسب و کار این بازار هم به مانند دیگر مکان های ایران توسعه پیدا کرد پوست انداخت و مدرن شد و رنگ و بوی سنت هر چند غم انگیز در آن کم رنگ شد و به عصر آمدن پاساژها، سنترها، هایپر مارکت ها و مال ها نزدیک شد و طلا از گالری ها و بوتیک هتل ها سر در آورد. استاد ما را آرام آرام به عمق تاریخ می برد به جایی که دست سازه های کرمانشاهی های اصیل فقط حیرت می آفریند و حرفی برای گفتن باقی نمی گذارند.
بازار طلاوجواهر کرمانشاه چگونه شکل گرفته و چگونه به نقاط طلایی و تحول رسیده است؟
من از بزرگان شنیده ام که بازار طلاوجواهر کرمانشاه در زمان شکل گیری خیلی محدود بوده و تعداد انگشت شماری به عنوان زرگر در آن فعالیت می کردند. زرگری در آن دوران به معنای این بوده که کسانی که در این رسته کار می کردند فروشنده طلا نبودند، بلکه به معنای اخص کلمه زرگری می کردند و طبق سفارش مردم طلا می ساختند. سفارش مردم هم مثل سلیقه های امروز متنوع نبوده، بلکه شامل پنج شش مدل گردنبند و دستبند و گوشواره و به صورت سکه های رایج آن زمان در جریان کارشان تولید می شده است. مثل سکه های خارج از کشور مثلا منات تاج دار، مکزیک یا بیست دلاری یا سکه هایی که الان دربازار نیست از جمله اشرفی و... در حقیقت اینها را به صورت زینت آلات در می آوردند و می فروختند. این پایه و اساس زرگری در بازار طلاوجواهر کرمانشاه بوده و فکر می کنم سراسر ایران همچین پایه ای داشته چون احتمالا در کرمانشاه هم وقتی می خواستند این کار را بکنند، به همین شیوه عمل می شده و این ها همه الگوبرداری از شهرهای دیگر بوده است.
اینها در حقیقت جنبه هایی مرتبط با شیوه مبتنی بر رویکردهای سنتی در کرمانشاه بوده است؟
اصول زرگری بر اساس جنبه های سنتی همین بوده که وقتی کسی می خواست زرگر شود، اول باید استاد سازندگی می بود. در کرمانشاه اساتید بزرگی زندگی می کردند. حتی در زمینه قلمکاری کسانی مثل آقای عین القضات از مفاخر قلمکار درجه یک ایران از بزرگان هنر طلا و جواهر کرمانشاه بودند که در بازار زرگرهای کرمانشاه قلمکاری می کردند و سی سال پیش به رحمت خدا رفتند. ایشان متاسفانه شاگرد قبول نمی کرد. روال آموزشی در بستر سنت در بازار کرمانشاه به این صورت بوده که استادی بوده و به شاگر خود یاد می داده و ایشان که استاد می شده شاگردانی تربیت می کرده است. آقای عین القضات استاد بسیار معروف و ممتازی در گذشته کرمانشاه بوده که کتابهای فرهنگ و هنر سابق در مورد او بسیار نوشته اند یا استاد "عبدالله" از برجسته ترین اساتید فرش بودند و تنها کسی بود که فرش را از دو طرف می بافت و هنوز کسی روش او را کشف نکرده است. تکه هایی از فرش او در موزه های خارج از ایران بازدید کننده ها را حیرت زده کرده است.
زرگرهای کرمانشاه پیرو چه سبک و سیاقی زرگری می کردند؟
نکته قابل بیان این بود که زرگرهای کرمانشاه هم پیرو زرگرهای سراسر ایران زرگری می کردند و طلافروش نبودند. مثلا کسی می آمد و می گفت من یک گردنبند می خواهم که شش منات داشته باشد یا دستبندی که پنج عدد منات داشته باشد و... خب این رویه آرام آرام جلو آمد تا اینکه یک کارگاه هایی(و نه کارخانه) شروع به ساخت زیورآلات آنهم به صورتی محدود کردند. این رویه به این صورت بود که یک زنجیرهایی درست می کردند مثل زنجیرهای اراکی، یزدی و... گاه بنام «هل و گل» و... این ها همه در کارگاه ها ساخته می شد، وارد بازار می شد و آرام آرام جای خود را به ساخت النگو می دادند، درکرمانشاه کارگاه های فراوانی بود و هر زرگری پشت مغازه اش کارگاه کوچکی داشت که با لوازم ابتدایی اینگونه النگوها را می ساخت.
دستاورد آن سنت چه بوده که شما اینقدر نگران از میان رفتنش هستید؟
کاری که آنها می ساختند واقعا هنرمندانه و از روی عشق و علاقه بود. مهمترین ویژگی آن کار این بود که کار، کار دست بود در حالی که امروز کارها به صورت ماشینی است. الان اصفهان کار قلمکاری و هنرهای دستی زیبایی دارد، اصفهانی ها یک طلاهایی می ساختند و یک قلمزنی هایی می کردند که امروز در موزه ها نگهداری می شود، خب بخشی از فعالیت در اصفهان که صنعتی شده کیفیت سنتی را ندارد و همین جای نگرانی دارد. الان اقتصادی شدن هنر روی کار طلافروشی تاثیر خوبی نگذاشته و کار طلافروشی اقتصادی شده و آن سنتی که هنر برایش اولویت داشت را نمی پذیرد.
آثار سنتی درخشان این ادوار به چه محصولاتی تبدیل می شده است؟
معروف ترین قلمکاری های ایران قلم کرمانشاه است که هنرمندان روی نقره کار می کردند و محصولش سینی، پایه استکان، گلابدان، گلدان، قندان و... اینگونه محصولات است و اگر نقره قلم کرمانشاه گیر بیاید خیلی با ارزش است.
هنر طلا و جواهر کرمانشاه از هنرهای دیگر چقدر تاثیر می گرفتنه یا تا چه حد تاثیر می گذاشته است؟
تاثیر می گرفته و یک مراودات بین رشته ای بوده اما محدود بوده است. وقتی صنعت آمد صنعت متاثر از خارج از کشور شد چون تمام دستگاه های تولیدی در همین امروز هم آخرین دستگاه ها ساخت ایتالیا است چون ایتالیا پیشرو صنعت سازندگی طلا و جواهرات دنیا است. اینها دیگر توجهی به روشها و سنتهای قدیم ندارندچون صنعت است.
ادامه دارد...