حاج محمدحسن شمشیری، موسس چلوکبابی شمشیری در آشپزخانه چلوکبابی‌اش در سبزه میدان

چکیده

عکس حاج محمدحسن شمشیری، موسس چلوکبابی شمشیری در آشپزخانه چلوکبابی‌اش در سبزه میدان

۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۹ شهريور
20
حاج محمدحسن شمشیری، موسس چلوکبابی شمشیری در آشپزخانه چلوکبابی‌اش در سبزه میدان

حاج محمدحسن شمشیری، موسس چلوکبابی شمشیری در آشپزخانه چلوکبابی‌اش در تهران - سال ۱۳۳۱

به گزارش پایگاه خبری جهان طلا (گلدنیوز)؛ عکس برگزیده زنده یاد حاج محمدحسن شمشیری، موسس چلوکبابی شمشیری در آشپزخانه چلوکبابی‌اش در تهران سال ۱۳۳۱ نشان می دهد.

چلوکبابی شمشیری در سبزه میدان

این چلوکبابی که در اصل قهوه‌خانه کوچکی در ضلع جنوب شرقی سبزه‌میدان بود و قهوه‌خانه «مبال‌آباد» نامیده می‌شد، متعلق به محمدحسن شمشیری بود. در هنگامه مبارزات جبهه ملی و ملی شدن صنعت نفت ایران، قهوه‌خانه مزبور به چلوکبابی آبرومندی تغییر کاربری داد. حاج حسن نیز به جبهه ملی پیوست و کار او چنان بالا گرفت که حتی در جریان تحریم نفت ایران یک میلیون ریال از اوراق قرضه دولت را خریداری نمود. او هنگام مرگ ثروت زیادی داشت و بی فرزند بود. آرامگاه او در ابن بابویه است. بعدها بسیاری از چلوکبابی‌های تهران شمشیری نامیده شدند.

ثروتمند شدن و آوازه یافتن او

حاج محمدحسن شمشیری، در فاصلهٔ سال‌های ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰ خورشیدی، شمشیری دست به کار تازه و بدیعی زد. او بخش‌هایی از املاک موقوفه در تهران و حومه ش را اجاره کرد. به سبب حسن ادارهٔ این موقوفات ده تا بیست برابر بر اجاره‌بهای آن‌ها افزوده شد. شمشیری نیز با همین ابتکار و از طریق درست‌کاری و خوش‌رفتاری با مردم و حسن ادارهٔ موقوفات به منافعی رسید. سپس او یخچال‌های وقفی را در اختیار گرفت و از طریق انجام امور مربوط به چند یخچال، فوت و فن این کار را نیز به خوبی آموخت. با توجه به عزمش برای تأسیس رستوران، از این زمان شغل یخچال‌داری را ضمیمهٔ مشاغل خویش کرد.

 

شمشیری در حوالی سال ۱۳۲۰ خورشیدی در ضلع جنوب شرقی سبزه میدان سالنی اجاره کرد و با تأسیس یک مغازهٔ نسبتاً بزرگ چلوکبابی، شغل خود را از قهوه‌خانه‌داری به چلوکبابی تبدیل کرد. دیری نپایید که بر اثر نظافت و مرغوبیت چلوکبابی که شمشیری به مردم می‌داد، مغازهٔ او در سراسر تهران شهرت پیدا کرد و مشتریان فراوانی یافت. چندان که نه فقط طبقات مختلف مردم، که بسیاری از رجال و شخصیت‌های ایرانی و خارجی به زودی مشتریان همیشگی او شدند و به‌طور دائم به سالن شمشیری می‌آمدند. در واقع آشنایان برنج‌کار شمشیری از گیلان، برنج دُم سیاه درجهٔ یک و دامداران دوست او از ملایر و همدان گوشت کبابی اعلا و مرغوب را با وانت یخچال دار، منظماً به چلوکبابی وی واقع در سبزه میدان می‌رساندند و تهیهٔ چلوکباب بسیار مطبوع با نهایت دقت و سلیقه از این محصولات و رضایت کارکنان و مشتریان چلوکبابی، نهایتاً چلوکبابی شمشیری را در تهران بی‌نظیر و بی‌رقیب ساخت، طوری‌که هر ظهر و شام علی‌رغم سالن بزرگ این رستوران، مشتریان بسیاری ناگزیر بودند برای خوردن چلوکباب مدتی به انتظار بایستند.

رفتار و ویژگی ها

شمشیری مردی بسیاری پرکار بود و با سستی و تنبلی میانه نداشت. به رغم بیسوادی، هوشی عجیب داشت و مردی به تمام معنا خودساخته و آزاده و آزادمنش و راستگو بود. یکی از رموز موفقیت «حاجی شمشیری» حسن خلق و خوشرفتاری او با طبقات مختلف مردم بود و چون از فقر و فاقه به ثروت بسیار رسیده بود، هرگز طبقات محروم و مردم فقیر جامعه را نیز فراموش نمی‌کرد. علاوه بر این رفتار او با زیردستان و کارکنان خودش نیز بسیار خوب بود، طوری‌که برای کارکنان خود خانه خریده و دستمزد خوبی به آن‌ها می‌پرداخت. در نتیجهٔ این رفتارها، کارکنان او نیز از جان و دل برایش کار می‌کردند و حافظ منافع و مطیع دستورهای او بودند.

شمشیری حتی در میان هم‌صنفان خودش و همین‌طور در میان سایر کسبهٔ بازار تهران محبوب بود و به امانت‌داری و انصاف آوازه داشت. در این مورد نقل می‌کنند که پس از شهریور۱۳۲۰ و در سال‌های نخست دههٔ بیست، روزی برحسب اتفاق یک قطعه باغ و یخچال مناسب در اکبرآباد دولاب برای خرید پیدا کرد و برای پرداخت بهای آن نیاز به سیصد هزار تومان پول نقد [که در آن زمان مبلغ کلانی محسوب می‌شد] داشت. بدین دلیل او، دو نفر از کارکنان چلوکبابی خویش را نزد هم چراغ‌ها یا همسایگان چلوکبابی خود در بازار و سبزه میدان فرستاد و عجیب این که علی‌رغم اشغال ایران در آن زمان و شرایط جنگ و قحطی و با این که این مبلغ بسیار گزاف به شمار می‌آمد، دو نفر از کارکنان او، تنها ظرف دو ساعت سیصد هزار تومان را به صورت نقد از همسایگان گرفتند و نزد حاجی شمشیری آوردند و او این مبلغ را در همان روز به فروشندهٔ باغ و یخچال پرداخت.

شمشیری با اعضای خانواده و به ویژه با همسرش، که در سال‌های تنگدستی با او همراهی کرده بود، بسیار مهربان بود. از جمله هنگامی که درآمدش از چلوکبابی بیش‌تر شد، خانهٔ سابقش را فروخت و خانه‌ای بزرگ و زیبا در خیابان پاستور تهران به نام همسرش خرید و با گلکاری و کاشتن درختان زیبا، صفای زیادی به این خانه بخشید.

گتی ایمیجز/ هفت صبح/ ویکی پدیا